آموزش، خود، به مثابهی مادهی هر رشتهی تحصیلی است که باید همسازیِ مناسبی با صورت آن رشته داشته باشد. آن چه مقالهی حاضر به آن میپردازد مادهیِ آموزش برای صورتِ علوم سیاسی در غرب و ایران است. همواره ...
بیشتر
آموزش، خود، به مثابهی مادهی هر رشتهی تحصیلی است که باید همسازیِ مناسبی با صورت آن رشته داشته باشد. آن چه مقالهی حاضر به آن میپردازد مادهیِ آموزش برای صورتِ علوم سیاسی در غرب و ایران است. همواره انتقادات فراوانی نسبت به آموزش علوم سیاسی در ایران وجود داشته و تاکید شده است که این مواد تناسب درستی با صورت علوم سیاسی در کشور ایران نداشته است. این، خود، ناشی از غیرزمینهای بودن مفاد رشتهی علوم سیاسی در ایران است که بیش از هر چیز از واقعیات و ضروریات غرب اخذ شده است. بنابراین، پرسش ما این است که ضروریات آموزشِ علوم سیاسی در ایران و غررب چگونه شکل گرفته و چگونه میتوان بحران علوم سیاسی در ایران را چاره کرد؟ با اینهمه، از آن جایی که مقایسه یکی از شیوههای مناسب در روش-شناسی علوم انسانی-اجتماعی برای فهم بهتر پدیدههاست، در صددیم تا با مقایسهای گذرا بین محتوای آموزش در برخی از کشورهای غربی، امریکا، آلمان، انگلستان، و سوئیس، از یکسو و ایران از سوی دیگر بپردازیم. چنین مقایسهای، ضمن آسیبشناسی رشتهی علوم سیاسی، نشان میدهد که در غرب چه نسبتی بین این رشته و ضرورتهای زمانیِ آن وجود داشته است که در ایران غایب بوده است و باید چاره شود.