نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار، گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، واحد سوادکوه، دانشگاه آزاد اسلامی، سوادکوه، ایران

چکیده

رسالت و فلسفه وجودی دانشگاه ازگذشته تاکنون کمک به توسعه، تحول جوامع از طریق آموزش و پژوهش و حل مشکلات بشری با توجه به اقتضائات و امکانات موجود بوده است. پس از پیروزی انقلاب و شکل گیری انقلاب فرهنگی با هدف بازنگری متون درسی، بومی سازی علم و تطبیق علوم با معارف دینی به مثابه یک آموزه در دستور کار سیاست گذاران ومسئولین آموزش عالی قرار گرفته است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی چالش های دانشگاه در تحقق طرح تحول علوم انسانی پرداخته، این سوال را مطرح کرد که دانشگاه در تحقق این طرح با چه چالش هایی مواجه است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شد که تنوع دیدگاه ها درباره چگونگی تحول در علوم انسانی به گونه‌ای بوده که خط و مشی گذاران، مسیر مشخص و مورد توافقی را دنبال نکرده و تلاشهای گونا گون، اهداف تحول در این علوم را محقق نساخت. نتایج نشان می دهد که تحقق این طرح اولاً بدون اجماع سازی، شناسایی چالش ها و ارزیابی وضعیت موجود امکان اولویت بندی وهدف گذاری برای آینده محتمل به نظر نمی رسد. ثانیاً سیاستگذاری مسئولین در تدوین سند تحول نه تنها از عملکرد قابل دفاعی برخوردارنیست بلکه در نقشه جامع علمی کشور علوم انسانی از جایگاه بالایی برخوردارنیست . ثالثاً دانشگاه در جهت تحقق طرح تحول با چالش های مالی، ضعف در تولید محتوی، بروز رسانی ، فقدان چشم انداز و نبود کارتیمی مواجه است.

کلیدواژه‌ها